بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شیهدعبدالصمد اسدزاده
شهیدعبدالصمداسدزاده دریکی ازروستای شهرستان اسکودرسال 48 بدنیاآمداودریک خانواده فقیرروستایی بدنیاآمدوبعدازسپری شدن دوران کودکی بدلیل نبودامکانات مالی خانواده تحصیلی درروستاازادامه تحصیل وکسب علم بازماندومجبورشددرتامین مالی زندگی کمک خرج پدرشودوبه کشاورزی پرداخت بعدازگذران دوران نوجوانی درآغاز جوانی وارد فعالیتهای مذهبی شد و درعزاداری امام حسین فعالیت گسترده ای داشت و بعدازمدتی به دوره سربازی فراخوانده شد وعازم جبهه وجنگ شدودرراه دفاع ازخاک میهن جان خودرا ازدست داده و به درجه رفیع شهادت نائل آمد
ازخصوصیات بارزاخلاقی و او می توان به مهربانی و متدین بودن او اشاره کرد روحش شاد.
بسم رب الشهدا
عنوان خاطره :
بنام شهدای عالم که هستی را در وجودانسان نهاد
باسلام وخسته نباشیدبه ریاست محترم اینجانب صمداسدزاده حدودا1سال درجبهه اسیر بودندوبه دولت خدمت می کردندحدوداسالهای اخیرکه به ذهن انسان دراین زمان نمی آید 3یا2 عددنامه فرستاده بودهرباردرنامه اش به خوبی وخوشی ازخودش صحبت می کرد سالهای گذشته است وبه یادنمی آیدکه درچه سالی وچه ماهی وچه روزی شهید شده است چون به این دلیل که مدارک کل شهیدرابه شهدای این شهرستان داده اندودرخانه مدرکی به جز شناسنامه ندارد وغیره عکس
پسری مهربان وقد بلندوخوش شنانس بوداین شنیده های که من ازخانواده اش می شنوم باخواهر و برادرانش به خوبی وخوش رفتارمیکردوکارش نقاشی بودقبل ازجبهه رفتن که بعدازآن هم عجل مهلتش نداداین بوده قسمتش که شهیدشود ای کاش من هم شهیدمی شدم وبه وطن وکشورم خدمت می کردم ومایع سربلندی می شدم ایشان حدود12ماه خدمت می کردندوگواهینامه خودش راگرفت ومدرک تحصیلی آن تاکلاس10 هم بوده به عالم دنیامعرفی شدبعدازشهیدشدن این مرحوم پدرومادرش انگارکه دنیاروی سرشان داغون شده به هیچ عنوان تحمل این پسررا ندیده اند
این مرحوم درهمان روزآخرمی گویندکه به خانه آمده بود من ندیده بودم که اینطوری شده ازشنیده های انهایک چکیده ای ازحرفهایشان را برایتان مینویسم که می گفتن ازپشت سرگلوله بهش خورده است . (با صلوات بر آل محمد )